شاعر: مرحوم ژولیده نیشابوری

چه می‌شود نظری بر گدا کنی یارب
به ذکر تو به لبم آشنا کنی یارب
گره فتاده به کارم بگو چه چاره کنم
تویی که صد گره  بسته وا کنی یارب
به گرد دام هوی و هوس نمی‌گردم
اگر ز دام هوایم رها کنی یارب
ز پا فتاده و درمانده و تهی دستم
بگیر دست مرا تا به پا کنی یارب
بنا به دعوت تو آمدم به مهمانی
بدان امید که چیزی عطا کنی یارب
به پیش عوف تو کوه گناه من کاهی است
تویی که کاه مرا کهربا کنی یارب
به خط بندگیت بارها خطا کردم
تویی که خط مرا بی خطا کنی یارب
اگر چه شیعه نیم من ولی دلم خواهد
مرا ز خیل محبان صدا کنی یارب
مرا به کسوت ژولیدگی نگاهی کن
که با نگاه مرا کیمیا کنی یارب